سیستمهای پشتیبان تصمیم (DSS) ابزارهای محبوبی هستند که به تصمیمگیری در یک سازمان کمک میکنند. از آنجا که مدیریت دانش اهمیت فراوانی در تولید دانش سازمانها دارد؛ در این مقاله به بررسی مراحل مدیریت دانش از نگاه
نوناکا و تاکوچی، کاربرد DSS در هر مرحله و نقش آن به عنوان ابزاری مهم و حیاتی در تصمیمگیری و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمانها از طریق ایجاد دانش، مورد بررسی قرار میگیرد. سیستمهای پشتیبان تصمیم، کاربران دانش و تصمیمگیران را قادر به اخذ تصمیمات آگاهانه از طریق مطالعه تاثیرگذار بر متغیرهای نیمه سازماندهی شده میان فاکتورهای محیط خارجی میکند.
سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری زیرمجموعهای از هوش تجاری هستند که هدف آنها کمک به کسبو کارها برای گرفتن تصمیمات درست و آگاهانه، بر اساس حجم زیادی از دادههای تحلیل شده است. به عبارت دیگر این سیستمها به تحلیل مجموعه اطلاعات و برنامههای ورودی توسط انسان (تراکنشهای ذهنی) یا نرمافزار (تراکنشهای یک برنامه کامپیوتری) میپردازند. DSS یکی از ابزارهای محبوب سیستم اطلاعات (MIS) به شمار میرود که با حمایت از فرآیند تصمیمگیری، بعنوان یک سیستم پویا و منعطف کامپیوتری معرفی میشود. هدف نهایی اعمال این سیستم در سازمانها، جلب رضایت استفادهکننده نهایی در داخل یا خارج سازمان است.
با بهکارگیری DSS تصمیمگیران قادرند راهحلهایی برای مسائل مختلف نیمه ساختاریافته و یا بدساختاریافته که جنبهها، اهداف و یا مقصود متفاوتی دارند، بیابند. از طرف دیگر همواره سیستمهای اطلاعات با
مدیریت دانش در ارتباط بودهاند تا کسبو کارها را قادر به اخذ تصمیمات آگاهانهتر و علمیتر کنند. مدیریت دانش با اجرای فرآیند فیلترسازی، مرتبسازی، بازیابی و پخش به جمعآوری و اشتراک دانش پنهان و تبدیل آن به دانش آشکار سازمان کمک بسزایی میکند. به طوریکه استفاده از سیستمهای پشتیبان تصمیم که توسط مدیریت دانش ارتقا داده شده در پیادهسازی موفق استراتژی سازمانی در کسبو کارها دیده شده است.
اطلاعات درونی و بیرونی یکی از منابع اصلی و با ارزش برای مدیران سازمانها به خصوص در شرایط بحرانی به شمار میروند. به طوریکه در مقایسه با سایر منابع، مانند مواد اولیه و امور مالی، دارای ارزش خاصی هستند.
جمعآوری و ارائه اطلاعات استراتژیک به شکل کارآمد که مهمترین سرمایه شرکتها در دنیای امروز به شمار میروند، میتواند با ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان در بهبود رضایت مشتریان سازمان اثرگذار باشند. در این بخش مراحل مدیریت دانش از نگاه نوناکا و تاکوچی مورد بررسی قرار گرفته و به اختصار کاربرد DSS در هر مرحله تشریح شده است.
نوناکا و تاکوچی فرآیندی چهار مرحلهای را برای خلق و به اشتراکگذاری دانش پیشنهاد دادند. آنان این فرآیند را SECI نامیدند که مخفف اجتماعیسازی (Socialization)، آشکارسازی (Externalization)، ترکیب (Combination) و درونیسازی (Internalization) است.
1- اجتماعیسازی (تبدیل دانش پنهان جمعی به دانش پنهان فردی)
در استراتژی اجتماعیسازی، افراد به اشتراک تجارب و مدلهای ذهنی خود جهت بهبود دانش موجود میپردازند. برقراری تعاملات رو در رو، اشتراکگذاری ایدهها و دیدگاهها، جلسات طوفان مغزی، آموزشهای ضمن کار و غیره همگی به نوع فرآیند اجتماعیسازی را در سازمان تسهیل میکنند. از آنجا که امروز، اغلب این تعاملات در قالب فناوری اطلاعات از جمله فیلمهای ضبط شده و یا جلسات آنلاین در حال برگزاری است. به کارگیری ابزارهای سیستم اطلاعات نیز به عنوان یک روش ابتکاری میتواند فرآیند تسهیم دانش در سازمان را سرعت بخشد.
2- آشکارسازی (تبدیل دانش پنهان فردی به دانش آشکار فردی)
این فرآیند امکان تدوین دانش ضمنی افراد و اشتراک آن با سایرین را در سازمان فراهم میکند تا با همافزایی حاصل از آن، دانشهای جدید در سازمان شکل گیرند. به عبارت دیگر دانش ضمنی افراد در قالب یک مدل به دانش صریح قابل استفاده برای همگان تبدیل میشود. نوناکو و تاکوچی استراتژی آشکارسازی را به عنوان یک فرآیند کلیدی در تبدیل دانش یاد میکنند؛ چرا که در این استراتژی دانشهای جدیدی حاصل میشود. این استراتژی تا میزان قابل توجهی توسط ابزارهای DSS در سازمانها تسهیل میشود.
3- ترکیب (تبدیل دانش آشکار فردی به دانش آشکار جمعی)
در استراتژی ترکیب، دانش تجزیه شده موجود که به صورت پراکنده در سطح سازمان وجود دارد، به اشتراک گذاشته شده و ترکیب و تفسیر میگردد. در واقع، دانش در این گام با یک سیستم دانشی مانند پایگاه دادهها ترکیب میشود.
پس از ذخیره اطلاعات حاصل از پیادهسازی ایدههای موفق، در صورت بروز مشکل مشابه در آینده میتوان مستقیما از تجارب قبلی به عنوان یک دانش جدید استفاده کرد.
4- درونیسازی (تبدیل دانش آشکار جمعی به دانش پنهان جمعی)
در استراتژی درونیسازی دانش مستندسازی شده نقش بسزایی دارد. چرا که به محض درونی شدن، دانشهای جدید مورد استفاده کارکنانی قرار میگیرد که آن را در پایگاه دانش پنهان موجود خود توسعه داده و سازماندهی مجدد کردهاند.
در این بخش DSS میتواند از طریق تغییر مدل ذهنی کاربر موثر واقع شود. با این کار مدل ذهنی تسهیل شده و فهم روابط بین عوامل کلیدی برای تمامی افراد میسر میشود.
اجزای سیستم پشتیبانی تصمیمگیری
با توجه به اهمیت نقش دادهها در عملکرد سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری، جمعآوری اطلاعات به بهترین شکل ممکن به عنوان ورودی این سیستم باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس سیستم پشتیبانی تصمیم به سه بخش اصلی زیر تقسیم میشود.
مدل سیستم مدیریت
این بخش به ذخیرهسازی دادههایی میپردازد که در روند تصمیمگیری مدیران اثربخش هستند. این مدلها اغلب در تصمیمگیری پیرامون مسائل مالی و اقتصادی سازمان و همچنین، پیشبینی تقاضا برای نوع کالاها و خدمات مورد استفاده قرار میگیرد.
رابط کاربری
رابط کاربری شامل ابزارهایی است که به کاربران نهایی یک DSS کمک میکند بتوانند در سیستم حرکت کنند.
پایگاه دانش
منظور از پایگاه دانش مجموعه اطلاعات موجود از منابع داخلی و خارجی سازمان است.
در این راستا با مدیریت و تجزیه و تحلیل میتوانید دادههای خود را به سیستم پشتیبان تبدیل کنید. به این معنی که، شما باید توانایی ذخیره دادههای جمعآوری شده را داشته و روشی برای مدیریت آنها در نظر بگیرید. دادهها و اطلاعات خام چندان مفید و کارآمد نیستند، بنابراین باید با انجام تجزیه و تحلیلهای لازم، پردازش شده و برای تصمیمگیریهای ضروری آماده شوند. لازم به ذکر است تفاوت میان سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری ارتباط مستقیمی با چگونگی ارائه اطلاعات به کاربران دارد.
منبع:
https://civilica.com/doc/492517