در این مطالعه، هافستد با بررسی فرهنگ کارمندان IBM از ملیتهای مختلف، فرهنگ را به 6 بعد تقسیم کرد.
• فاصله طبقاتی؛ میزان پذیرش توزیع قدرت بهصورت نابرابر توسط اعضای کمقدرت سازمانها و موسسات و انتظارات آنها؛
• فردگرایی؛ میزان مشارکت افراد در گروهها؛
• اجتناب از بیاعتمادی؛ میزان تحمل جامعه در برابر بیاعتمادی و شک و تردید؛
• مردسالاری؛ میزان توزیع نقشهای عاطفی بین جنسیتها؛
• جهتگیری بلندمدت؛ افق زمانی جوامع؛
• زیادهخواهی/ خویشتنداری؛ میزان تلاش اعضای جامعه برای کنترل خواستهها و انگیزههای خود.
دادههای مربوط به این ابعاد برای طیف گستردهای از کشورها وجود دارد و در این مطلب از مجموعه دادههای موجود در
اینجا استفاده شده است.
هیچ مطالعه تطبیقی در مورد بلوغ مدیریت دانش کشورها وجود ندارد، اما در مطلب منتشر شده توسط نیک میلتون تعداد مدیران دانش هر کشور در لینکدین به ازای کل جمعیت آن، مشخص شده است. بنابراین بهعنوان مثال میتوان گفت مدیریت دانش در کشوری همچون هلند، با داشتن 249 مدیر دانش نسبت به کشور برزیل با 25 مدیر دانش بالغتر است.
در نتیجه میتوان از فرمول نسبت ذکر شده در سطر فوق، بهعنوان یک رتبهبندی تقریبی برای
سنجش بلوغ مدیریت دانش استفاده و آن را با ابعاد Hofstede برای برخی کشورها ترسیم کرد. نقشههای حاصل در شکل زیر نشان داده شده است.
هر نقطه در نمودارهای زیر نشاندهنده یک کشور مستقل است. خط ترسیم شده بر روی این نمودار نیز بیانگر ضریب همبستگی (R2) محاسبه شده برای شاخص ها میباشد.
بین شاخص فاصله طبقاتی و رتبهبندی بلوغ مدیریت دانش با ضریب همبستگی 22 درصد رابطه معکوس منفی وجود دارد. در کشورهایی که مدیران دانش بیشتری دارند (و میتوان مدیریت دانش را پیادهسازی کرد) تمایل کمتری به فاصله طبقاتی وجود دارد. وجود فاصله طبقاتی کمتر به معنای توانمندسازی بیشتر بوده و این موضوع یک توانمندی عالی برای مدیریت دانش محسوب میشود.
بین فردگرایی و بلوغ مدیریت دانش رابطه مثبت معقولی با ضریب همبستگی 21 درصد وجود دارد (در بالا). کشورهایی با فردگرایی بالا، از نظر وجود افرادی با تخصص مدیریت دانش در لینکدین، در ردهبندی مدیریت دانش، رتبه بالاتری دارند.
هیچ شواهدی مبنی بر وجود رابطه معنادار بین اجتناب از بیاعتمادی و بلوغ مدیریت دانش وجود نداشته و خط روند دارای ضریب همبستگی 0.02 درصد است (بالا).
بین مردسالاری و بلوغ مدیریت دانش (در بالا) رابطه بسیار کمی با ضریب همبستگی 0.017 درصد وجود دارد.
بهطور بالقوه رابطه مثبت بسیار ضعیفی بین جهتگیری بلندمدت و بلوغ مدیریت دانش وجود دارد و ضریب همبستگی آن 2.6 درصد است.
بهطور بالقوه رابطه مثبت بسیار ضعیفی بین زیاده خواهی/ خویشتنداری و بلوغ مدیریت دانش با ضریب همبستگی 5 درصد وجود دارد.
نتیجهگیری
در مورد این مطلب نکات بسیار زیادی وجود دارد، اما با توجه به دادههای خام موجود به نظر میرسد کشورهایی با بالاترین بلوغ مدیریت دانش، که با درصد دارندگان پست
مدیریت دانش در LinkedIn اندازهگیری میشوند، کشورهایی با فاصله طبقانی کمتر و فردگرایی بالا هستند. سایر روابط با 4 بعد دیگر هافستد بسیار ضعیفتر میباشند.
دلیل این همبستگی روشن نبوده و همبستگی به معنای علیت نیست. با این حال میتوان استدلال کرد مدیریت دانش در کشورهایی با دانشکاران توانمند، ضروریتر و قدرتمندتر است.
در صورت تایید استدلال فوق، میتوان از ابعاد Hofstede همچون فاصله طبقاتی و فردگرایی بهعنوان یک شاخص تقریبی به منظور سنجش دشواری نسبی جهت پیادهسازی مدیریت دانش استفاده کرد.
منبع:
www.nickmilton.com