با تحمیل رویکردی یکنواخت در مورد مدیریت دانش به سازمانها، استاندارد مدیریت دانش کار نخواهد کرد. اما اگر این استاندارد به افراد کمک کند از مشکلات احتمالی اجتناب کنند، استاندارد اثربخش خواهد بود. در ادامه به سه استدلال کلیدی در مورد ارزش افزوده استاندارد مدیریت دانش اشاره میشود:
1- وضوح بیشتر مدیریت دانش به وسیله استاندارد
مدیریت دانش یک حوزه بسیار ضعیف تعریف شده که استاندارد به آن وضوح بیشتری میبخشد.
همواره عمده اشتباهات مربوط به مفهوم مدیریت محتوا، مدیریت اطلاعات، مدیریت نوآوری، آموزش و توسعه و مدیریت دادهها بوده است. یک سازمان میتواند در مورد برنامه مدیریت دانشی صحبت کند، که برای سازمان دیگر اصلاً جز برنامههای مدیریت دانش محسوب نمیشود.
اولین سوال از سازمانها پیش از شروع برنامه مدیریت دانش باید این باشد: "منظور شما از مدیریت دانش چیست؟" در برخی موارد آنها میخواهند یک برنامه آموزشی مشارکتی داشته باشند، در موارد دیگر آنها به دنبال راهکاری برای حفظ تعداد زیادی اسناد هستند و یا بهینهسازی ارزش دانش سازمانی برای آنان در اولویت است. برای آنها همه این اهداف جزئی از مدیریت دانش محسوب میشود، اگرچه برای ما بیشتر آن میتواند با برنامههای جایگزین پوشش داده شود.
با توجه به موارد فوق هیچ تعریف واحدی از مدیریت دانش برای سازمانها وجود ندارد. از سوی دیگر، ISO یک منبع معتبر بینالمللی است. در حال حاضر مجموعهای از استانداردهای منتشر شده (یا استانداردهای در حال توسعه) برای رشتههای مختلف، از جمله مدیریت سوابق، مدیریت اطلاعات، مدیریت نوآوری و همچنین مدیریت دانش را شامل میشود.
استاندارد مدیریت دانش ISO تعریفی واحد و محدود را از طرف یک نهاد بینالمللی برای حوزه مدیریت دانش ارائه میدهد. ممکن است همه خبرگان با این محدوده موافق نباشند اما حداقل یک تعریف بینالمللی برای ارجاع وجود دارد.
2- جلوگیری از استانداردهای متداول و مداوم
مدیریت دانش مستعد خطاهای متداول و مداوم است، که استاندارد از وقوع آنها جلوگیری میکند.
همه از میزان بالای شکست پروژههای مدیریت دانش و دلایل متداول آن مطلع هستند.
7 دلیل رایج شکست این پروژه به صورت زیر است:
- مدیریت دانش با تمرکز بر نقاط کلیدی کسبوکار معرفی نمیشود.
- مدیریت دانش به عنوان برنامه تغییر معرفی نمیشود.
- فقط بخشهایی از راهحل مدیریت دانش (معمولاً فقط راهکارهای مرتبط با فناوری) پیادهسازی میشود.
- هیچ حمایت مالی موثری در سطح بالا وجود ندارد.
- تیم مدیریت دانش افراد مناسبی برای ایجاد تغییر در اختیار ندارد.
- تیم مدیریت دانش فقط با علاقهمندان همکاری دارد.
- مدیریت دانش در کسبوکار نهادینه نشده است.
این خطاها از زمان شروع مدیریت دانش همچنان پابرجا بوده است. اغلب سازمانها گمان میکنند با خرید فناوری مدیریت دانش، این برنامه به خوبی پیادهسازی میشود بدون اینکه دلیل منطقیای برای آن داشته باشند.
استاندارد مدیریت دانش باید از همه این مشکلات جلوگیری کند. سازمان نمیتواند بدون ایجاد ارتباط مشخص بین مدیریت دانش و اهداف سازمانی، برنامهریزی برای یک راهحل کامل (متناسب با مقیاس و زمینه سازمانی)، برنامه مدیریت تغییر، حمایت مدیران ارشد و بهرهمندی از تیم مدیریت دانش توانمند، گواهینامه استاندارد دریافت کند.
3- مدیریت دانش برون سپاری توسط شرکای برون سازمانی
استاندارد به شما اطمینان میدهد که شرکای برونسازمانی، دانش برونسپاری شده را مدیریت میکنند.
گاهی سازمانها دانش خود را مدیریت نکرده و آن را به شرکا یا پیمانکاران برونسپاری میکنند. فرض کنید که برای برخی کارهای سازمان نظیر پشتیبانی مشتریان، آمادهسازی مالیات یا طراحی وب سایت را برونسپاری کردهاید. شما میخواهید آنها نه تنها خدمات خوبی ارائه دهند، بلکه دانش خود را در مورد ارائه خدمات، تهیه مالیات و طراحی وب سایت مدیریت کنند. اما چگونه میتوانید این کار را بدون معیاری برای قضاوت اقداماتشان انجام دهید؟
با استفاده از استاندارد مدیریت دانش ISO، پیمانکار میتواند از طریق گواهینامه خود نشان دهد که دارای سیستم مدیریت دانش بوده و در هیچ یک از مشکلات رایج و مداوم که پیشتر ذکر شد، قرار نگرفته است.
برای رسیدگی به سایر مقاومتها در خصوص استقاده از استاندارد مدیریت دانش ISO:
- مدیریت دانش یک فلسفه و یک سیستم مدیریتی است، اما مدیریت کیفیت نیز چنین است و استاندارد کیفیت ISO بسیار موفقیتآمیز بوده است. استاندارد باید توضیح دهد که چگونه میتوان فلسفه را تعریف، ابلاغ و پشتیبانی کرد.
- مدیریت دانش به طور بالقوه یک حوزه وسیع برای پوشش استاندارد است، اما به پوشش سایر استانداردهای ISO توجه نکنید. تعاریف مدییرت دانش در این استاندارد نسبتاً خوب تعریف شده و به طور منظم به آن میپردازد.
- اعتباربخشی یک تمرین تیک-باکس خواهد بود. اعتباربخشی مستقل نباید باشد و این ارزش سیستم ISO است. شخص ثالثی به عنوان ممیز ادعاهای شما در این زمینه را بررسی میکند و به دنبال شواهد میگردد.
تحقق مدیریت دانش از طریق کاربردی شدن با ۳۰۴۰۱ ISO
در ماه نوامبر سال گذشته، ISO، استاندارد ۳۰۴۰۱: ۲۰۱۸ ISO در سیستمهای مدیریت دانش را منتشر کرد. انتظار طولانی برای این استاندارد از جانب متخصصان مدیریت دانش، نشانهای از بلوغ و رشد این حرفه است. این استاندارد جدید نه تنها یک چارچوب جهانی برای مدیریت دانش فراهم میکند بلکه مشروعیت جدیدی را برای رویکرد آن به ارمغان خواهد داشت.
مدیریت دانش (KM) رشتهای است که از سال ۲۰۰۰ تاکنون به شدت مورد توجه سازمانها قرار گرفته است، و ابتدا در شرکتهای مشاورهای یا بخشهایی مانند صنعت هستهای و نفت نمود بیشتری داشت. طبق گفته Gonzague Chastenet de Géry، مدير دانشکده Ourouk و استاد دانشگاه CNAM، "آنچه که امروزه مورد توجه و علاقهمندی SMEها در مهندسی، مهندسی عمران یا خدمات و شرکت های حقوقی قرار گرفته است، نیاز واقعی آنها به بحث مدیریت دانش بوده، به خصوص که در معاملات شما باید از تجارب گذشته استفاده کنید".
استاندارد ۳۰۴۰۱ ISO با هدف سازماندهی، صرف نظر از نوع یا اندازه آن، برای طراحی یک سیستم مدیریتی که باعث ایجاد و ارزشگذاری سازمان توسط دانش میشود، کمک میکند. در واقع مجموعهای از الزامات تعیین شده بهمنظور اعمال در یک سیستم مدیریتی میباشد. این استاندارد، هیئت مدیره، مدیر دانش و همه کسانی که مسئولیت اجرا و نگهداری سیستم مدیریت دانش در یک سازمان را بر عهده دارند، مورد هدف قرار میدهد. این سند به شرح زیر است:
- مقدمهای بر شاخصهای KM و برخی از اصول اصلی آن؛
- مجموعهای از تعاریف برای روشن ساختن واژگان یک بخش و توضیح دامنه کاربرد یک سیستم مدیریت دانش (KMS)؛
- و در نهایت لیستی از فعالیتهایی که سیستم مدیریت را تشکیل میدهند.
این استاندارد همچنین شامل سه پیوست میباشد که پیوست یک به بررسی انواع دانش میپردازد؛ پیوست دو رابطه و محدوده KM در یک سازمان را با سایر سیستمها مورد بررسی قرار میدهد و نقطه تمایز مدیریت دانش با آنها را شرح میدهد؛ در پیوست سوم نیز اهمیت تقویت فرهنگ مدیریت دانش بحث شده است.
بنابر عقیده G. Chastenet de Géry، یکی از مهمترین نکات برجسته این استاندارد نقش رهبری است. در حقیقت، حمایت مدیریت برای موفقیت استقرار مدیریت دانش ضروری است. با این حال، جذابیت مدیریت دانش و در عین حال سختی آن، مربوط به این واقعیت است که نگاه سیستماتیک در سازمان وجود داشته باشد و بین فعالیت مدیران ارشد و کارشناسان هماهنگی لازم برقرار شود (به عبارتی موفقیت مدیریت دانش درگرو ارتباطات دوسویه سازمانی است).
مدیریت دانش شامل مجموعهای از بازخوردهای حاصل از عملکردهای میدانی و هدایت رهبری سازمان است. علیرغم اهمیت انگیزه رهبری برای مدیریت دانش، دستیابی به این رویکرد به تنهایی کافی نیست. در واقع این جنبه موجب میشود تا بتوان بلوغ فرهنگ مدیریت دانش در سازمانها را مورد ارزیابی قرار داد. با این حال، وجود هنجار (قاعده)، به تنهایی برای
ارزیابی بلوغ یک سازمان کافی نیست.
در ضمن، نویسندگان این استاندارد، محدودیتهای آن را نیز تصدیق میکنند و میگویند که هر شرکت باید رویکردهای ویژه خود را طراحی کند. به عبارت دیگر، استاندارد چالشهای شمار را افزایش میدهد اما پاسخی برای آنها نخواهد داشت.
همانطور که نیکولاس دوبوک اشاره دارد، این استاندارد چارچوبی را فراهم میکند که میتواند بهعنوان یک پشتیبان یا چکلیست مورد استفاده قرار گیرد و پاسخ تمامی پرسشهای اصلی افراد مرتبط با آن را در دسترس آن ها قرار میدهد.
۳۰۴۰۱ ISO برای تمامی سازمانها قابل استفاده است و بسته به توان و سرعت هر سازمانی میتواند اعمال شود. در واقع استاندارد اینکه "چه چیزی" در سازمان نیاز است را مشخص میکند اما "چگونگی" دستیابی به آن را نه؛ و این "چگونگی" دقیقاً همان چیزی است که متخصصان مدیریت دانش باید به توافق برسند.
هر چند تنها شیوه مطلوب برای دستیابی به این هدف، همکاری و مشارکت در تمامی امور است. برای مثال، تدوین کتابچه راهنمای مدیریت دانش توسط باشگاه مدیریت دانش و یا برنامه آموزشی مدیریت دانش CNAM، یک اهرم تحول با هدف ارائه چنین راهنمایی است.
در نهایت، G. Chastenet de Géry نتیجه میگیرد که با رشد سیستمهای اتوماسیونی منطبق بر وظایف تکراری و افزایش هوش مصنوعی، مدیریت دانش میتواند باارزشتر باشد، زیرا "شرکتها از محدودیت هوش مصنوعی آگاه خواهند شد. همچنین آنها به عدم توانایی انجام تمامی امور توسط هوش مصنوعی پی خواهند برد. لذا اینجاست که مدیریت دانش میتواند به آنها در اجرای این امور یاری رساند". به احتمال قوی این موضوع یکی دیگر از دلایل به موقع بودن این استاندارد است.
ارتباط سطح بلوغ مدیریت دانش و استفاده از استاندارد مدیریت دانش ISO
در سال 2020،Knoco نظرسنجی را به منظور بررسی نحوه برنامهریزی سازمانها برای استفاده از استاندارد 30401ISO انجام داد. 213 نفر به سوالات پاسخ دادند و پاسخها در نمودار زیر نشان داده شده است.
پاسخهای مختلف نمودار نشاندهنده افزایش سطح مشارکت در 30401 ISO است.
19درصد از پاسخدهندگان از این استاندارد بیاطلاع بودند و 27درصد از آن مطلع بودند اما تمایلی به خرید یا استفاده از آن ندارند.
54درصد باقیمانده از این استاندارد به نحوی استفاده میکنند، حتی اگر هنوز به طور دقیق نحوه انجام آن را نشناخته باشند. تنها درصد بسیار کمی (4درصد) به دنبال صدور گواهینامه هستند یا به آن دست یافتهاند.
گزینه "سایر پاسخها" شامل موارد زیر است:
ISO در تعادل با نیازهای اجرایی سازمان است؛ تسهیلگر دانش به دنبال ایجاد ارتباط میان ارزش ISO و سازمان است؛ من از آن آگاه هستم اما تا آنجا که میدانم از آن در سازمان استفاده نمیکنیم؛ سازمان علاقهای به استفاده از آن ندارد؛ هنوز روزهای اولیه برای تصدیق گواهینامه ISO است؛ به نظر میرسد "داشتن آن خوب است" ولی جز اولویت اصلی سازمان نیست؛ ما یک نسخه از آن داریم و میخواهیم آن را در شرکت خود به عنوان راهی برای پیادهسازی مدیریت دانش اجرا کنیم؛ من مایلم در مورد نحوه انجام این کار بیشتر بدانم؛ در حالی که من از ISO 30401 آگاه هستم، سازمان اینطور نیست؛ مدیریت دانش به عنوان اولویت کسبوکار شناخته نمی شود و اراده لازم برای انجام استاندارد وجود ندارد.
نمودار زیر این ارقام را با توجه به بلوغ تعیین شده مدیریت دانش در سازمان بیان میکند.
موارد زیر از نتایج این نمودار است:
- به احتمال زیاد سازمانها در سطوح اول بلوغ مدیریت دانش در مورد استاندارد ISO (بخش آبی پایین) چیزی نشنیدهاند و این موضوع امری منطقی است.
- درصد عدم برنامهریزی برای پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از استاندارد تفاوت چندانی ندارد (بخش قرمز).
- درصد برنامهریزی به منظور استفاده از استاندارد برای انجام اقدامات مدیریت دانش درون سازمان و سازمانهایی که استاندارد را به صورت داخلی بررسی و بازبینی کردهاند (بخش نارنجی) در بالغترین سازمانها (بخش بنفش) بیشتر است.
- سازمانهایی که به دنبال برنامهریزی برای صدور گواهینامه هستند و سازمانهایی که دارای مجوز بودهاند، در رده "در حال پیشرفت در زمینه مدیریت دانش" قرار دارند. این نیز منطقی است. این استاندارد بیشترین ارزش را در برابر چارچوب مدیریت دانش شما اضافه میکند تا در نهایت آن را در فرآیند و ساختار سازمان نهادینه کنید. تغییر مدیریت دانش پس از نهادینهسازی آن سختتر میشود.
- "عدم آگاهی از استاندارد" در سطح اولیه مدیریت دانش نیز مشخص است.