شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مسیر انتخاب یک نرمافزار، یک فناوری یا حتی یک استراتژی مدیریتی با انبوهی از گزینهها روبهرو شوید. هر کدام از این گزینهها وعده بهترین بودن را میدهند، اما واقعیت این است که انتخاب در چنین شرایطی کار سادهای نیست. درست در همین نقطه است که نام «گارتنر» یا همان Gartner به میان میآید؛ شرکتی که سالهاست بهعنوان معتبرترین مرجع مشاوره و تحلیل در جهان شناخته میشود.
گارتنر در سال ۱۹۷۹ در آمریکا تأسیس شد و از همان ابتدا هدفش روشن بود: کمک به مدیران و سازمانها برای تصمیمگیری آگاهانه و آیندهنگرانه. امروز این شرکت با هزاران پژوهشگر، مشاور و متخصص، به دولتها، شرکتهای بینالمللی و حتی استارتاپها مشاوره میدهد. آنچه گارتنر را متمایز میکند، نه فقط حجم گسترده اطلاعات و دادههایی است که تولید میکند، بلکه توانایی آن در سادهسازی و قابلفهم کردن این اطلاعات برای مدیران است.
گزارشهای گارتنر سالهاست که زبان مشترک مدیران ارشد فناوری و کسبوکار در سراسر جهان است. وقتی مدیری میخواهد بداند کدام نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بازار بهترین است یا کدام ارائهدهنده خدمات ابری آیندهدارتر است، به سراغ گزارشهای گارتنر میرود. دو مدل مشهور این شرکت، «Magic Quadrant» یا مربع جادویی و «Hype Cycle» یا چرخه هیجان فناوری، نمونهای از ابزارهایی هستند که تصمیمگیری را سادهتر میکنند. اولی با دستهبندی شرکتها و فناوریها بر اساس توانایی اجرا و چشمانداز، تصویر روشنی از رقبا به دست میدهد و دومی نشان میدهد یک فناوری نوظهور در چه مرحلهای از رشد و پذیرش عمومی قرار دارد.
شاید اگر بخواهیم نقش گارتنر را انسانیتر توضیح دهیم، بتوانیم آن را به یک راهنمای محلی در شهری ناشناخته تشبیه کنیم. وقتی به شهری جدید سفر میکنید، انتخاب یک رستوران خوب یا مسیر درست بدون راهنما میتواند پر از آزمون و خطا باشد. اما اگر کسی کنار شما باشد که از قبل مسیرها را بشناسد، خیلی سریعتر و مطمئنتر به نتیجه میرسید. گارتنر برای مدیران و سازمانها دقیقاً چنین نقشی را دارد: راهنمایی مطمئن که جلوی اتلاف منابع را میگیرد و مسیر درست را نشان میدهد.
اهمیت گارتنر تنها در تحلیلهایش نیست؛ بلکه در دیدگاهی است که نسبت به آینده ارائه میدهد. در دنیایی که فناوری با سرعتی بیسابقه تغییر میکند، پیشبینی درست میتواند تفاوت میان رشد و شکست باشد. سازمانهایی که به دادهها و گزارشهای گارتنر توجه میکنند، معمولاً یک گام جلوتر از رقبا حرکت میکنند، چون میدانند چه زمانی باید روی یک فناوری سرمایهگذاری کنند و چه زمانی بهتر است دست نگه دارند.
یکی از نکات جالب درباره گارتنر این است که فعالیت آن محدود به یک حوزه خاص نیست. این شرکت گستره وسیعی از موضوعات را پوشش میدهد که همگی با تحولات دنیای امروز در ارتباطند.
گارتنر در زمینه فناوری اطلاعات (IT) یکی از پیشگامان جهانی است و روندهای آینده در حوزههایی مثل هوش مصنوعی، رایانش ابری، اینترنت اشیا و امنیت سایبری را تحلیل میکند. در کنار فناوری، این شرکت به مدیریت زنجیره تأمین میپردازد و نشان میدهد سازمانها چگونه میتوانند با استفاده از فناوری، جریان مواد و اطلاعات را کارآمدتر کنند. همچنین در حوزه بازاریابی دیجیتال، گارتنر گزارشهایی ارائه میدهد که به سازمانها کمک میکند مشتریان خود را بهتر بشناسند و تجربهای متفاوت برای آنان خلق کنند.
اما شاید کمتر به این موضوع توجه شده باشد که گارتنر در زمینه مدیریت دانش هم نقش مهمی ایفا میکند. مدیریت دانش یعنی استفاده درست از اطلاعات و تجربیاتی که در سازمان وجود دارد تا تصمیمهای بهتری گرفته شود. گزارشها و تحلیلهای گارتنر دقیقاً همین کار را انجام میدهند؛ یعنی دانش پراکنده در سطح جهانی را گردآوری، پردازش و قابل استفاده میکنند. به عبارتی، گارتنر خودش یک نمونه عملی از مدیریت دانش در مقیاس جهانی است.
وقتی از مدیریت دانش صحبت میکنیم، منظورمان این است که سازمانها باید بتوانند دانش نهفته در کارکنان، مشتریان و فرآیندهایشان را استخراج و به شکلی سازمانیافته ذخیره و به اشتراک بگذارند. اما چالش اصلی همیشه این بوده که چه دانشی ارزشمند است و کدام مسیر برای بهرهگیری از آن مطمئنتر خواهد بود.
اینجاست که گارتنر میتواند الهامبخش باشد. این شرکت نشان داده که اگر اطلاعات گسترده و متنوع بهدرستی تحلیل و دستهبندی شوند، تبدیل به دانشی ارزشمند میشوند که میتواند میلیونها نفر در سراسر دنیا را راهنمایی کند. بسیاری از سازمانهایی که امروز به فکر پیادهسازی مدیریت دانش هستند، میتوانند از رویکرد گارتنر الگو بگیرند: گردآوری داده، تبدیل آن به بینش، و در نهایت استفاده از این بینش برای خلق ارزش و تصمیمگیری بهتر.
برای سازمانهای ایرانی نیز این نگاه میتواند بسیار راهگشا باشد. در شرایطی که تغییرات محیطی، رقابت جهانی و تحولات فناوری فشار زیادی بر کسبوکارها وارد میکند، دسترسی به منابعی مانند گارتنر یا الهام گرفتن از روشهای آن میتواند به بلوغ مدیریت دانش در سازمانها کمک کند. گارتنر به ما یادآوری میکند که دانش تنها زمانی ارزشمند است که قابل استفاده و تصمیمساز باشد.
در پایان میتوان گفت گارتنر فقط یک شرکت مشاورهای نیست، بلکه نمونهای زنده از کارکرد مدیریت دانش در سطح جهانی است. اگر بخواهیم آیندهنگر باشیم و در بازار پررقابت امروز بمانیم، باید بیاموزیم مثل گارتنر فکر کنیم: یعنی دادهها را جدی بگیریم، آنها را به دانش تبدیل کنیم و از این دانش برای تصمیمگیریهای بزرگ استفاده کنیم. شاید همین نگاه باشد که باعث شده نام گارتنر مترادف با اعتماد، نوآوری و آیندهنگری شود.