تخصیص منابع
از آنجا که مدیریت دانش تا حد زیادی نیازمند منابع انسانی، مالی و مادی است؛ مدیریت سازمان میبایست منابع ضروری را برای پیادهسازی مدیریت دانش تخصیص دهد. "تخصیص منابع" شامل تخصیص افراد حرفهای و بودجه کافی برای پیادهسازی مدیریت دانش است.
ارتباطات
ایجاد و توسعه کانالهای ارتباطی نظیر ارتباطات غیررسمی، ترویج فرهنگ پذیرش و تحمل خطا و در نهایت تعهد مدیریت ارشد در برابر رشد و توسعه سازمان.
فرهنگ
فرهنگ سازمانی نقش حیاتی در خلق فرهنگ به اشتراکگذاری دانش ایفا میکند. فرهنگ سازمانی بر روی اعتماد اثرگذار است و اعتماد سازمانی موجب ایجاد سه محرک جهت اشتراکگذاری دانش خواهد شد.
محرک اول: تسهیم دانش یک معامله بهمثل است و نتیجه تسهیم دانش به فرد باز میگردد.
محرک دوم: تسهیم دانش، باعث ارتقا و دیده شدن فرد خواهد شد.
محرک سوم: تسهیم دانش یک اقدام بشر دوستانه است.
فرهنگ سازمانی میتواند این نگرش را ایجاد کند که استفاده از دانش همکاران به معنای ضعف کاری نیست و یادگیری همواره نقطه قوت هر فرد و در هر شرایطی است.
رهبری
مدیریت دانش نیازمند راهبری، تصمیمگیری قاطع و تهیه برنامه مدیریت تغییر از سوی مدیریت ارشد سازمان است. شاید بتوان گفت از آنجایی که مدیریت دانش از طریق مدیریت سازمان مقبولیت و مشروعیت گرفته و با استراتژیهای سازمان همراستا میشود، نیازمند حمایت و توجه مدیریت ارشد است.
انگیزش
شاخصهای ارزیابی عملکرد که منجر به پاداشدهی در سازمان میشود میبایست توسط مدیر مربوطه بازبینی شده و معیارهای متناسب با فعالیتهای مدیریت دانش به این سیستم ارزیابی افزوده شود. همچنین باید در نظر داشت که در صورت تخصیص پاداش مستقیم برای مدیریت دانش؛ این پاداشها نباید پیش پا افتاده باشند.
مسئولیت پذیری و حمایت
وبر و پترسون دو محقق حوزه منابع انسانی و مدیریت دانش، اذعان داشتهاند که یکی از مهمترین فاکتورهای شکست مدیریت دانش در سازمان، عدم وجود مسئولیتپذیری و نبود حمایت مدیریت ارشد سازمان است. پشتیبانی مدیریتی باید مداوم و مستمر باشد و در نظر داشتن این نکته خالی از اهمیت نیست که در صورت استفاده از مدیریت دانش به عنوان یک ابزار سیاسی در سازمان، امکان شکست آن بالا میرود.
ساختار و تشکیلات
ساختار سازمانی و سلسله مراتبی، نقش مهمی در تعیین نحوه توزیع قدرت، تصمیمگیری، میزان آزادی و موانع بین گروه¬های مختلف و افراد دارد. لذا تعیین یک ساختار سازمانی و متولی برای مدیریت دانش، بر خواست و تمایل کارکنان جهت خلق و تسهیم دانش موثر بوده و تعیین کننده نحوه راهبری برنامه مدیریت دانش است.
بنابراین میتوان گفت: اگرچه تمام سطوح مدیریتی نقش موثری در سرنوشت مدیریت دانش سازمان دارند، اما شکست یا موفقیت مدیریت دانش وابستگی بالایی به مدیریت عالی و ارشد سازمان دارد.
رهبری، منابع، برنامهریزی، سیاستها، فرهنگ سازمان و تعهدات عمومی بلند مدت همگی مؤلفههای لازم برای طراحی و پیادهسازی مدیریت دانش به صورت مناسب و موفق در سازمانها هستند.